شنبه ۰۸ اردیبهشت ۰۳

اصول و قواعد رنگ در گرافيك

رنگ شناسي, رنگهاي مقابل, روانشناسي رنگ

اصول و قواعد رنگ در گرافيك

۲۷۴ بازديد

رنگ يك كيفيت بصري است كه به موجب آن اشيا با نمونه هاي مختلف در چشم انسان رويت مي شوند. در واقع رنگ نام عامي است كه بر اثر فعاليت شبكه چشم و نظام عصبي موجود در آن به مجود مي آيد. بدين ترتيب رنگ واژه اي است كه به : سفيد، سياه، قرمز، سبز، آبي و بي نهايت رنگ ديگر كه در طيف مرئي وجود دارد و چشم انسان قادر به تفكيك و تمايز آن ها است اطلاق مي شود. اين محدوديت از رنگ بنفش كه داراي كوتاهترين طول موج است به رنگ قرمز كه بلندترين طول موج را دارد، ختم مي شود (البته در مورد برخي از جانوران و حيوانات اين محدوديت وجود ندارد.)در قرن هفدهم ميلادي ايساك نيوتن موفق شد به تجربه نور سفيد رنگ هاي طيف را به دست آورد. 

او كشف كرد كه نور سفيد شامل انواع اشعه است كه هرگاه با شبكيه چشم انسان به طور جداگانه اصابت كند احساس يك رنگ مجزا را به وجود خواهد آورد و اختلاط اين اشعه ها (امواج نور) بر روي شبكيه چشم، رنگ سفيد را محسوس مي سازد. بنابراين آنچه را كه از طريق چشم از رنگ اشيا دريافت مي كنيد در واقع نوري است كه از سطح آن ها منعكس مي شود و اساسا ديدن، نه تنها در شرايطي صورت مي پذيرد كه نور وجود داشته باشد بر اين اساس رنگ ها هر چه قدر كه تيره باشند نور كمتري را از خود منعكس كرده و بالعكس. وقتي نور سفيد به يك جسم رنگين مي تابد شي ء مورد نظر قسمتي از آن را جذب و بقيه را منعكس مي كند. هر جسمي بر حسب رنگ خود نور همرنگ خويش را منعكس مي سازد. به طور مثال اگر در روي كاغذ قرمز نور سفيد بتابانيد، كاغذ همه تشعشعات را جذب مي كند به استثناي نور قرمز در صورتي كه به آن نور سبز را هم اضافه كنيد كه كاغذ سياه به نظر مي رسد زيرا همه نورها جذب شده و نور سبز نيز فاقد قرمزي است كه بازتاب گردد. بدين ترتيب هنگامي كه رنگ هاي مكمل با تركيباتي كه داراي سه رنگ اصلي (زرد، قرمز، آبي) هستند به نسبت هايي با يكديگر مخلوط شوند نتيجه تفريق آنها سياه خواهد بود و در مورد نور (رنگ هاي طيف نوري) كه جسميت ندارند رنگ سفيد حاصل تركيب رنگ ها با هم خواهد شد.يكي از قسمت هايي كه نقش مهمي را در زمينه ادراك رنگ ها ايفا مي كند ساختمان شبكيه چشم انسان مي باشد. مهمترين يافته هايي شبكيه گيرنده هاي نوري موسوم به ميله هاي استوانه اي و مخروط هاي پيازي شكل هستند و مخروط ها كه فقط در روز فعال مي باشند، اين امكان را فراهم مي كنند تا هم رنگ هاي بي فام (سفيد، سياه، خاكستري) و هم رنگ هاي فام دار (قرمز، زرد، سبز، آبي) را مشاهده نمايند. ميله هاي استوانه اي بيشتر در شرايط كم نور فعال هستند و فقط ديدن رنگ هاي بي فام را ميسر مي سازند. بنابراين گيرنده هاي مخروطي سبب ايجاد بينايي مي گردند. پس از آشنايي با مفهوم رنگ و درك چگونگي تشكيل رنگ (فيزيك نور و رنگ) به كيفيت بارز و ملموس رنگ ها پرداخته مي شود كه بكارگيري صحيح آن ها در آثار هنري علاوه بر رعايت اصول، زيبايي و طراوت خاصي را به آثار مي بخشند. همانطور كه رنگ همانند فرم (شكل) اشيا باعث تمايز اشكال و اجسام از يكديگر مي باشد. مي تواند موجوب شناسايي اشياي مختلف از حيث بو، وزن، مزه، جنسيت و ... هم باشد.علاوه بر آنها براي هنرمندان داشتن هوشياري و حساسيت لازم در مورد رنگ ها ضروري است. البته بايد به خاطر داشت كه كيفيت رويت رنگها همواره در رابطه با طبيعت اشياء چگونگي تابش نور (زاويه و مقدار تابش نور) و وضعيت چشم ناظر (ميزان حساسيت و شناخت او از رنگ) دارد. امروزه براي همه افراد غير ممكن است كه جهان را بدون رنگ تصوير نمايند، چرا كه پديده اي است كه در همه جا حضور دارد و تمام ارتباطات انساني به كمك رنگ ها انجام مي گيرد. به علاوه تمام دريافت هاي عيني به وسيله رنگها بهتر و دقيق تر حاصل مي شود. علي رغم وسعت كاربرد رنگ و حضور تاثير آن در زندگي انسان معمولا اكثر افراد نسبت به آن توجه كافي ندارند.علت اين امر مي تواند وجود رنگ در همه حالات و همه لحظات زندگي باشد كه براي برخي انسان هاي بي تفاوت، وجود اين پديده امري عادي و تكراري است. البته وجود رنگ در طبيعت به اندازه اي ضرورت ندارد كه نتوان بدون آن از زندگي محروم باشيم چنانكه افراد كور رنگ به خوبي مي توانند به زندگي خود ادامه دهند و نيازهاي خود را برآورده سازند. البته كيفيت دنياي رنگي هرگز قابل مقايسه با بي رنگي نمي باشد. به منظور دستيابي به موقعيت بيشتر در احساس رنگ ها و آشنايي با دنياي پر رمز و راز آن بايد هنگام مشاهده رنگ ها به تجزيه و تحليل آن پرداخته و با بكارگيري ذكاوت و هوش خود، قواعد و قوانين ناشناخته موجود در رنگها را كشف نمود. البته شناخت زواياي مختلف رنگ امري نيست كه بتوان به وسيله برخي از اصول و قوانين آن را به طور كامل فرا گرفت.زيرا اصول و ضوابطي كه به عنوان راهنما در استفاده از رنگ ها به كار گرفته مي شود كافي و كامل نيستند. البته با افزايش شناخت و ازدياد تجربايت حسي و انجام تمرينات مربوطه مي توان به معيارهايي براي شناخت بهتر و سپس ارزيابي آثار هنري دست يافت.در پي اين هدف بايد به رنگ هاي اوليه، ثانويه، ثالث، رنگ هاي مكمل، قوانين و اصول تركيب رنگ ها، تضاد رنگ و رنگمايه و تركيبات و وضعيت رنگها در دايره رنگ توجه نمود و همچنين براي ارزيابي رنگها، آنها را از نظر توزيع و وسعت سطوح رنگ، شفافيت، خلوص و ميزان درخشش آن و كيفيت هر رنگ را از كليه جهات مورد توجه و بررسي قرار داد. به علاوه رنگ ها نقش مهمي در زندگي عاطفي و معنوي انسان ها بازي مي كنند، رنگ ها مسرت خاطر ما را افزون مي سازند و بر سلامتي انسان اثر مي گذارند.معمولا نحوه بكار گيري رنگ به دو طريق صورت مي گيرد:شيوه اول اينكه نمونه سازي و رنگ آميزي كاملا طبيعي بوده و هنرمند خود را متعهد به رنگ آميزي طبيعي اشيا و جانوران مي نمايد به طور مثال هميشه خيار را سبز و پرتقال را نارنجي رنگ آميزي مي نمايد (شيوه رئاليسم). در شيوه دوم رنگ ها متناسب با احساس هنرمند از موضوع و در ارتباط با محتوي حسي آن انتخاب و استفاده مي شود. در اين شيوه استفاده از رنگ ها از قاعده و قانون خاصي پيروي نمي كند و بكارگيري اين گونه رنگ ها با حالات رواني و موقعيت مكاني و زماني در ارتباط مي باشد كه ممكن است رنگ طبيعي اشيا و اشكال نيز رعايت نشود. علاوه بر فرم رنگ به خودي خود وسيله پر قدرتي براي بيان نيازهاي دروني انسان ها مي باشد. نقاشي براي كودكان نمونه روشني از استفاده رنگهاي متنوع و شاد (رنگهاي درجه اول) مي باشد كه با افزايش سن كودك رنگها مي تواند با تركيبات مختلفي (رنگ هاي درجه دوم) نيز مورد استفاده قرار گيرد. در كودكستان كودكان ترجيح مي دهند از رنگ هاي گرم و تند استفاده كنند البته كودكاني كه در خانه و تحت نظارت شديد قرار دارند ناخودآگاه رنگ هاي سرد را انتخاب مي نمايند. علت اصلي اين تفاوت به تحريكات دروني آن ها بستگي دارد. هر رنگ از حيث رواني معني خاصي دارد و ممكن است تحت تاثير فرهنگ هاي مختلف و همچنين عوامل حسي و روحي هر ملت با يكديگر متفاوت باشد. اكثر مردم تمايز بين رنگ هاي گرم (قرمز،نارنجي،زرد و ...) و رنگ هاي سرد (سبز، آبي، بنفش و ...) را مي شناسند و معتقدند كه از نظر رواني اين رنگ ها با يكديگر متفاوت مي باشند. يكي از مهمترين مسائل شناخت طول موج رنگ هاست، رنگ از امواج نوراني حاصل مي شود و نوع خاصي از انرژي الكترومغناطيسي مي باشد. ديدگان انسان فقط قادر به مشاهده نورهاي با طول موج بين 400 تا 700 ميلي ميكرون است.رنگ هاي گرم تحريك كننده، پر جنب و جوش، شادي بخش، الهام دهنده، روشني بخش و ... هستند. در حالي كه رنگ هاي سرد بر عكس موجب فعاليت هاي انفعالي، سكون، بي حركتي، تلقين كننده و غم و اندوه و ... مي باشند و در نمايش دور دست ها و عمق استفاده مي شود. كاندينسكي در مورد اثر گذاري رنگها بر اندام بينايي و سيستم عصبي تحقيقاتي انجام داده است. به عقيده اين هنرمند اگر رنگ زرد در يك شكل هندسي قرار گرفته باشد و بطور مستقيم به آن خيره شويد موجب هيجان، ناراحتي، كوفتگي و برانگيزاننده حالتي غضبناك مي شود. اگر كيفيت عيني اين رنگ تشديد شود امكان دارد براي چشم و مغز غير قابل تحمل گردد. برعكس رنگ آبي انسان را به سوي دقيق شدن و به بي نهايت سوق مي دهد و هر قدر كه اين رنگ روشن تر باشد انعكاس موجي خود را از دست داده و به آرامش خاموش رنگ سفيد مي رسد.تماشاي رنگ هاي گرم ضربان قلب را تشديد مي نمايد و براي نمايش فضاهاي پر هيجان كاربرد دارند. در ميان رنگ هاي گرم، رنگ قرمز به قدرت فاقد و سريع حركت مي كند كه از هر رنگ ديگر زودتر به چشم مي خورد. اعضاي حسي انسان موظفند كه به مقايسه رنگ ها بپردازند. چشم ما وقتي خطي را دراز تلقي مي كند كه با خط ديگري كه از آن كوتاه تر است مقايسه شود، اثرات رنگي نيز به همين ترتيب و در مقايسه با هم تفسير مي شوند و اثرات تيرگي، روشني، شفافيت و خلوص و ده ها ويژگي رنگي نسبت به هم و در كنار هم بررسي و ارزيابي مي شوند. به عبارتي رنگ ها <<نسبي>> هستند.هر گاه بخواهيد اثرات و شدت رنگ هاي اصلي (زرد، قرمز، آبي) را كه در كنار هم قرار مي گيرند بكاهيد بين آنها را با رنگ مشكي احاطه مي نمايند و علاوه بر آنها به رنگ هاي فوق نيز نمود ديگري مي بخشيد و ارزش رنگي آنها را در كنار مشكي يا خاكستري بروز مي دهيد رنگ سياه اثرات رنگ ها در يكديگر را مي كاهد اين شيوه در تصويرسازي هاي اخير به وفور استفاده مي شود. در اين حالت اگر به جاي مشكي از سفيد استفاده كنيد رنگ هاي فوق شفافيت خود را از دست مي دهند و در صورتي كه مشكي باعث ازدياد شفافيت آنها مي شود. رنگ هاي سياه و سفيد عناصر رنگي نيرومندي هستند كه هميشه در تركيبات رنگي مي توانند به نحو موثري عمل نمايند.موندريان يكي از برجستگان نقاشي مدرن به كمك رنگ در خطوط پهن سياه رنگ هاي ديگر را محدود كرده و هريك را با استحكام فراواني درخشان نموده است. خطوط سياه باعث شده تا هر رنگي جلوه حقيقي خود را داشته باشند و تحت تاثير رنگ هاي جانبي قرار نگيرد. در اثر فوق احساس سادگي و وضوح در رئاليسم فرم و رنگ اصيل هندسي ديده مي شود. در بين دو قطب متضاد (سفيد و سياه) خاكستري هاي بيشماري وجود دارد كه تشخيص خاكستري ها بستگي به ورزيدگي چشم و ميزان حساسيت هنرمند دارد.خاكستري رنگي بي تفاوت و بي شخصيت است و به سرعت تحت تاثير رنگ مخالف قرار مي گيرد. هنگامي كه در كنار رنگ هاي ديگر قرار مي گيرد شخصيت و زندگي خود را بدست مي آورد اين انتقال از لحاظ ذهني در چشم بيننده به وجود مي آيد و متعلق به خود رنگ خاكستري نيست. خاكستري را مي توان از مخلوط نمودن رنگ هاي مكمل نيز بدست آورد (مثل آبي و نارنجي) دلاكروا در مورد خاكستري گفته است: خاكستري مخرب نيروي رنگ هاست.به همين دليل اهميت خاكستري و درجات مختلف آن در نقاشي هاي چيني و ژاپني از اين رنگ فراوان استفاده مي شود كه اين خاصيت در ريشه هنر كشورهاي فوق مي باشد. در هنر خوشنويسي شرق همچنين ايران نيز اين خاصيت به نحوه شايسته اي نمودار است. هنگامي كه در اوراق اداري بخواهيد رنگ هاي كروماتيك (رنگين) را در كنار آكروماتيك (سياه و سفيد و خاكستري) قرار دهيم بايد آن ها را از حيث ارتفاع (درجه تيره و روشني) هم اندازه به كار برد در اين صورت رنگ هاي آكروماتيك خاصيت بي رنگي خود را از دست داده و به نظر رنگي قابل توجه اين است كه در رنگ هاي اصلي هيچ نشاني از سفيد و سياه در تركيب خود ندارند وقتي كه رنگ هاي فوق با سياه يا سفيد تركيب شوند خاموش مي شوند كه ميزان تاريكي و روشني و خفگي آن ها بستگي به ميزان تركيب آنها با سفيد يا سياه دارد.رعايت پرسپكتيو در رنگ نيز وجود دارد كه اين عامل سبب مي شود موضوعات مختلف را بر اساس اولويت ها در پلان هاي اول، دوم، سوم قرار داد به طور مثال اگر مي خواهيد بخشي از تصوير واضح تر از قسمت هاي ديگر باشد و بهتر مطرح شود از حيث رنگ آميزي آن را طوري رنگ نماييد كه جلوتر از همه ديده شود. (رعايت ارتفاع رنگي)در اجراي رنگ آميزي ميتوان از تضاد رنگ هاي سرد و گرم نيز استفاده نمود. چرا كه در اين نوع تضاد رنگ هاي گرم به جلو مي آيند و رنگ هاي سرد عقب رونده هستند. دو عامل، قدرت رنگي هر اثري را مشخص مي كند، يكي ميزان درخشندگي و ديگري كميت يا وسعت سطح رنگ استفاده مي باشد كه زعايت آن موجب هماهنگي در رنگ آميزي مي شود كه هر رنگي كه داراي روشني و شدت نور بيشتري باشد بايد در سطوح كمتري مورد استفاده قرار گيرد و بالعكس براي تشخيص شدت نور و ميزان درخشندگي رنگ ها برخي هنرمندان مثل گوته فرمول و اعدادي را براي محاسبه بهتر و دقيق تر هر رنگ در نظر گرفته است. در يك تركيب بندي كه با اين روش يا در نظر گرفتن اندازه رنگ ها ايجاد مي شود مشاهده مي شود كه سطوح كوچك روشن (رنگ زرد) در ميان سطوح وسيع تيره قرار گرفته است كه قدرت خودنمايي بيشتري به خود گرفته است و سطوح ديگر پهن تر و عميق تر ديده مي شود. رعايت اين قاعده به خصوص در تعيين درست سطوح رنگ بسيار مهم است. اندازه سطوح رنگ نبايد با خطوط طراحي از قبل مشخص شود، زيرا رنگ ها و نسبت هاي آن ها در رابطه با درخشندگي و ميزان درجه اشباع آن ها است و تضادهاي رنگي نقش مهمي را به عهده دارند. مثلا سطح رنگ زرد در روي زمينه اي روشن و كم مايه با همان زرد در روي زمينه اي تيره به طور كلي تفاوت دارد. زمينه اي تيره رنگ، سطح كوچكي رنگ مي طلبد در صورتي كه در زمينه رنگ نسبي آن ها ناشي مي شود.در جمع بندي مطالب اين بخش بايد اذعان داشت كه با توجه به سليقه هاي مختلف سفارش دهندگان و مردم و توجه به اين كه هر فردي به رنگي كه مورد علاقه اش مي باشد توجه بيشتري دارد. بايد هنرمند براي تقويت ديد خود در مورد رنگ ها تمرين هاي لازم را با كليه رنگ ها انجام دهد علاوه بر آن، به عواملي كه موجب تركيب رنگ ها در چشم مي شوند توجه نمود كه اين تركيبات ناشي از خطاي باصره، فاصله چشم با سطح رنگين يا به عبارتي اثرجو مي باشد.در بين فرم ها و رنگ ها نيز روابطي را مي توان مشاهده نمود و سه شكل اصلي يعني: مربع، مثلث و دايره را به سه رنگ اصلي قرمز، زرد و آبي و رنگ هاي ديگر با اشكال مختلف نشان مي دهند.مربع: با قرمز كه داراي خصوصياتي است كه وزن و تاريكي قرمز با زيبايي و سختي مربع، برابري مي كند.مثلث: در حالتي كه جنگجويي و حمله و تعرض را معني مي دهد و با رنگ زرد برابر و هم خاصيت است كه مي توان سمبل انديشه و تفكر نيز باشد.دايره: با ديدن دايره به انسان حالت سستي دست مي دهد در حالي كه مربع احساس شدت و خشونت را به وجود مي آورد دايره با حركت نرم و صافي كه دارد به عنوان سمبل روح و روان به كار مي رود و سمبل خورشيد و نجوم نيز مي باشد. رنگي كه با دايره و خصوصيات آن برابري مي كند رنگ آبي است كه به صورت صاف و شفاف باشد. رنگ آبي ايجاد آرامش مي كند و مانند دايره عمق و فضاي معنوي دارد. اگر بخواهيد اشكالي براي رنگ هاي درجه دوم در نظر بگيريم بايد براي ذوزنقه رنگ نارنجي براي سبز مثلثي كه داراي اضلاع منحني است و براي بنفش شكل بيضي ناقص را انتخاب كنيد نور نه تنها عامل رويت رنگي شي ء مي شود بلكه عامل نمايش حجم آن نيز هست براي اين منظور اقلا 3تون مختلف لازم است كه عبارتند از: تون نور، تون متوسط و تون سايه. در تون متوسط جلوه رنگ هاي موضعي خيلي شديد مي باشد و بافت سطح نيز به بهترين وجه قابل رويت مي شود، در تون نوراني رنگ شيء روشن شده در تون سايه رنگ شيء تاريك مي شود. نورهاي منعكسه، رنگ اجسام را نيز تغيير مي دهند، مثلا اگر شيء قرمزي در روي زمينه و مجاور رنگ سفيد قرار گيرد، رنگ قرمز به رنگ سفيد منعكس مي شود. اگر نور قرمزي به سطح سياهي برخورد كند نوري كه منعكس مي شود سياه قهوه اي است. سطوح اشيا هر چه درخشنده تر باشد نورهاي منعكس شده با شدت بيشتري به چشم مي خورند.چهار مسئله اصلي كه امپرسيون رنگ (احساس رنگ) را براي ما مشخص مي كند بدين صورت مي باشد:1- رنگ جسم2- رنگ نور3- رنگ سايه4- رنگ منعكس شده يك شيء را مي توان به صورت هاي مختلفي نمايش داد. از بالا، از روبرو، از پهلو، همچنين اين شيء را مي توان با خط طراحي كرد يا به حالت پرسپكتيو معرفي نمود يا اينكه حجم آن را به كمك نور و سايه نشان داد.يكي ديگر از نكات مهم در حس رنگ، سايه هاي رنگي است كه در فصول مختلف سال سايه هاي اجسام، رنگ هاي مختلفي را به خود مي گيرند. تابش هر نور رنگي به يك شيء باعث مي شود كه سايه اي به رنگ مكمل در آن شيء بوجود آيد. بطور مثال اگر به شيء سفيد در روز نور قرمز بتابانيم سايه آن به سبز متمايل خواهد شد.توجه به اكسپرسيون رنگ (حالت رنگ):رنگ آبي آسمان آفتابي اثري فعال و جان بخش دارد در حالي كه رنگ آبي مهتابي با انرژي آرام مقاومت را از بين مي برد و دلتنگي و ركود را با حالتي آرام به جاي مي گذارد قرمزي چهره دلالت بر خشم، غضب، طغيان، هيجان و تب دارد. اگر چه رنگ هاي آبي، سبز يا زرد به صورت خالص نشاني از بيماري ندارند اما همين رنگ ها اگر به صورت انسان بتابند به آن حالتي بيمارگونه مي دهند. قرمزي آسمان علامت طغيان و هجوم هواي متلاطم و آسمان آبي و سبز و زرد روشن نويد آرامش و هواي باز را مي دهد. گاهي اوقات سايه هاي زرد رنگ، نورهاي بنفش- آتشي به رنگ آبي- سبز، يخ قرمز- نارنجي اكسپرسيوني از رنگ ها براي ما ايجاد مي كند كه با تجربيات ما موافق نيست.رنگ زرد كه روشن ترين رنگ ها است در كنار سبز زرد تقويت شده، رنگ هاي بهاري هستند. رنگ هاي زرد روشن، صورتي و بنفش كمرنگ جلوه شكوفه هاي بهاري را مي نماياند. بهار نويد دهنده كمال و آغاز رشد طبيعت است. رنگ هاي بهاري تضاد شديدي با رنگ هاي پائيزي دارند. ظبيعت در تابستان به طرف اعلاي فراواني فرم و رنگ مي رود و به نهايت درجه غلظت و پررنگي و شكل پذيري مي رسد. تابستان تكامل رنگ ها و كنتراست شديد رنگ هاي اصلي و مكمل را نشان مي دهد. زمستان فصل تحرك قدرت هاي دروني زمين است در پاييز سبزي گياهان مرده و خاموش و به صورت رنگ هاي قهوه اي تيره با بنفش در مي آيند.تركيب بندي (نقش رنگ در تركيب بندي):بدين معني است كه دو يا چند رنگ را به نحوي خاص در كنار هم و در داخل كادر قرار بدهيد كه داراي نظمي خاص بوده و مفهوم نهايي را القا نمايند.انتخاب رنگ مايه ها و نسبت و حالات آنها، محل استقرار و جهت آنها رابطه رنگ ها با هم و بالاخره هر يك از هفت تضاد رنگ ها، عوامل موثر و مسلم براي ايجاد كمپوزيسيون رنگ هستند.براي ايجاد كمپوزيسيون خوب بايد موقعيت و تناسب هر رنگي در رابطه با رنگ هاي ديگر، كه آن را احاطه كرده اند و يا با آن توام هستند، سنجيده شود اين نكته يكي از اصول مهم براي تعيين اثر و نمود هركدام از رنگ ها هست.يك رنگ بايد همواره با توجه به رنگ هاي اطرافش در نظر گرفته شود. كيفيت و كميت رنگ ها نيز از عوامل موثر و همچنين نحوه استقرار و جاي دادن رنگ ها در تركيب بندي خوب فوق العاده اهميت دارند.حركات افقي:دلالت بر وزن فاصله و وسعت و پهنا دارد.حركات عمودي:داراي تضاد شديد با جهت افقي و دلالت بر سبكي و ارتفاع و عمق دارد.تجمع دو حركت افقي و عمودي مفهوم سطح را نشان مي دهد كه داراي ارزش تعادل و استحكام است. هرگاه جهت هاي عمودي و افقي همديگر را قطع كنند اثر آن ها بسيار شديدتر مي شود.حركات مورب:اين گونه جهت ها ايجاد حركت مي كند و نظر انسان را به سوي عمق اثر هدايت مي كند. فرم هاي مدور كه از دايره مشتق مي شوند داراي اثر تمركز هستند و در عين حال ايجاد حركت مي كنند. دو يا چند رنگ كه در يك مسير قرار مي گيرند مي توانند ايجاد حركت كنند. نظم تابلو علاوه بر كمك فرم هاي هماهنگ به كمك گروه و رنگ هاي تاريك و روشن - سرد و گرم نيز فراهم مي شود. حالت قرار گرفتن رنگ ها و پخش آن ها با توجه به تضادهاي مختلف رنگ مايه ها از شرايط ضروري و اوليه يك تركيب بندي خوب است. از همه نكات مهمتر جهت و حركت فرم هاي موجود در يك تركيب بندي است كه در عين تنوع با به وجود آوردن رابطه بين يكايك آنها، كمپوزيسيون داراي ارزش خاص خواهد شد. زماني كه از رنگ مايه ها به صورت سطوح كوچك يا وسيع استفاده شود، رنگ ها مي توانند در شرايط خاص قدرت شديدتري بيابند.نقش رنگ:در اكثر اوراق پر تيراژ دنيا با رنگ مشكي بر روي كاغذ كاهي نازك و به كثرت روي كاغذ سفيد چاپ مي شوند. تعداد زياد نسخه هاي يك اوراق و بالا بودن هزينه هاي چاپ و در عين حال يك بار مصرف شدن اوراق موجب مي شود تا صاحبان اوراق ها كمتر به استفاده از رنگ هاي ديگر به جز مشكي در چاپ اوراق خود باشند. گاهي كه به كارگيري رنگ دوم ضرورت مي يابد، از رنگ براي چاپ بعضي مطالب و كادر بعضي از مفاهيم مهم استفاده مي شود. رنگ قرمز داراي طول موج زياد و موثر بر انسان است. اكثر مردم به اين رنگ بيش از ديگر رنگ ها حساس هستند. لذا در هر كجا كه اين رنگ به چشم مي خورد سريعا جلب توجه كرده و نگاه انسان را به سمت خود مي كشد. همين ويژگي رنگ قرمز و رنگ هاي نزديك به آن مانند نارنجي و يا پرتقالي كه از خانواده رنگ هاي گرم هستند، باعث مي شود تا مطبوعات و اوراق ها اين رنگ ها را در مورد لزوم به عنوان رنگ دوم به كار گيرند.به كارگيري رنگ دوم علاوه رنگهاي گرم، از ديگر رنگها نيز صورت مي گيرد.رنگ هاي سرد و رنگ هاي تركيبي خنثي (خاكستري) نيز بعضا مورد استفاده قرار مي گيرند. در جاهايي كه لازم است فضايي ملايم و آرام داشته باشيد مي توان از رنگ هاي آبي و هم خانواده آن بهره مند شد. در هر حال رنگي كه به عنوان رنگ دوم در اوراق ها استفاده مي شود، معمولا براي تاثير گذاري ويژه اي است كه با صلاحديد اوراق به كار گرفته شود.گاهي نيز علاوه بر رنگ اول، از رنگ دوم نيز براي زيباتر شدن تصوير استفاده مي شود. در اين حال تصوير با دو رنگ چاپ مي شود كه اصطلاحا به آن دو تن مي گويند.هم اكنون با پيشرفت سريع تكنولوژي صفحه آرايي و چاپ امكان استفاده بيشتر از رنگ براي اكثر اوراق ها فراهم شده و تعدادي از آنها از چاپ تمام رنگي نيز بهره مي گيرند. البته چاپ چهار رنگ اوراق هزينه هايي دارد كه گردانندگان اوراق ها، آن هزينه ها را تامين مي كنند. از طرف ديگر رنگين شدن اوراق باعث مي شود استقبال مردم از آن بيشتر شود و همين امر موجب فروش و درآمد افزون تر مي گردد كه مي تواند پاسخگوي هزينه هاي جاري سفارش دهنده جنبه تبليغاتي اوراق داشته باشد.با ملاحظه و مقايسه نمونه هايي از اوراق هاي تك رنگ، دو رنگ و چهار رنگ مي توانيد به تاثير بصري و ايجاد جذابيت و زيبايي حضور رنگ پي ببريد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.