یکشنبه ۲۹ مرداد ۰۲

روانشناسي رنگ ها

رنگ شناسي, رنگهاي مقابل, روانشناسي رنگ

روانشناسي رنگ ها

۲۱۳ بازديد

در اين مقاله به موضوع رنگ و انسان وتاثير آن بر روحيه و روان و در كل شخصيت افراد مي پردازيم.اين موضوع توسط روانشناسان و نقاشان مورد بررسي قرار گرفت و آنها به نتايج جالبي رسيدند.در زمينه روانشناسان تست‌هاي متعددي طراحي كردن كه با انجام آن مي‌توان به روحيه خود پي برد.تركيبات رنگي اي كه افراد ايجاد مي‌كنند نمودي از روحيه و روان آنهاست، در واقع افراد به رنگهايي علاقه بيشتري نشان مي‌دهند كه در چهره خود به كار رفته است، رنگ پوست، چشم ها، مو بر تركيب رنگي اي كه افراد ايجاد مي‌كنند تاثير بخصوصي دارد.در كنار اين تركيبات رنگ هايي به كار مي‌رود كه تضاد شديدي با هم دارند و به نظر خود فرد هماهنگي بسياري به ديگر رنگ‌ها دارد، در واقع اين رنگ‌ها رنگ‌هاي ذهني فرد است.اينجانب در اين مقاله با مطالعه چندين كتاب مبحث رنگ و تاثير آن بر انسان را مورد بررسي قرار داده ام و همچنين هماهنگي و هارموني رنگ‌ها را بررسي كردم.رنگ‌ها در كنار هم نمايي جديد ايجاد مي‌كنند و برخي باعث جذابيت بيشتر آن و برخي باعث خفگي رنگ مي‌شود.

در روانشناسي نوين"رنگ"و"رنگ ها"يكي از معيارهاي سنجش شخصيت بشمار مي‌آيد؛ چرا كه هر يك از آنها تاثير خاص روحي وجسمي را در يك فرد باقي گذارده و رنگ نشانگر وضعيت رواني و جسمي وي مي باشد.اين موضوع با توجه به پيشرفت‌هاي دو دانش فيزيولوژي و روانشناسي به اثبات رسيده است.ناگفته پيداست كه انسان از زوزگاران بسيار دور تاكنون تحت نفوذو تاثير رنگ‌هاي پيرامون خود بوده است و درصد سال اخير كه صنعت رنگ سازي به نقطه اوج تحول خود رسيده است، تاثير مزبور دو چندان شده و در همه اركان زندگي روحي ما رخنه كرده است.پس ار آزمايش معروف دوشارخ در زمينه شناخت شخصيت انسان از طريق لكه‌هاي رنگين جوهر، آزمايش لوشر جديدترين نظريه‌اي است كه دراين مورد ارائه گرديده است.بار علمي آزمايش مزبور علاوه بر استفاده در موارد روانكاوي و روانشناسي، در سيستم‌هاي استخدامي نيز بكار گرفته مي‌شود. ]1[دنيايي كه ما ناظر آن هستيم، پوشيده رنگ است.رنگ براي فرد عالم، همانند هنرمند حائز اهميت است.رنگ‌ها نقش مهمي در زندگي عاطفي ومعنوي ما بازي مي‌كنند، ما به درخشش روزهاي آفتابي و شادابي رنگ‌ها تمايل بيشتري داريم و از هواي ابري و خاكستري خسته مي شويم. ]2[ حال نظر شما را به اين عقيده جلب مي كنيم.

 

يك تجربه درخشان

در تاريكي دكمهٔ پروژكتور را پيدا مي كنم، فشارش مي دهم و لامپ پروژكتور روشن مي‌شود:نور مستطيل شكل و سبز روي پرده ظاهر مي‌گردد.تا اينجا همه چيز عادي و قابل فهم است، يعني من دستگاه نور سبز را به كار انداختم و روي پرده هم نور مستطيل شكل سبز رنگ ظاهر شد.پروژكتور دوم را هم روشن مي كنم نور قرمزرنگي در كنار نور سبز ظاهر مي‌شود.پروژكتور نور قرمز را جا به جا مي كنم تا هر دو نور(سبز و قرمز)روي هم قرار بگيرند، نوري كه از تركيب اين دو حاصل مي‌شود، نور شفاف و درخشاني است به رنگ زرد.نور زرد، بله همين طور است، نور زرد. سومين پروژكتور را هم روشن مي كنم و روي پرده، در كنار اين رنگ زرد عجيب، مستطيل ديگري به رنگ آبي روشن مي‌شود كه بازتاب فيلتر آبي رنگي است كه روي اين پروژكتور تعبيه شده است.حالا مرحلهٔ پاياني را بايد انجام بدهم، و آنهم با نتيجه‌اي كه تقريباً باوركردني است. نورآبي رنگ را طوري جابجا مي كنم تا دقيقاً روي نور زرد قرار بگيرد. سرانجام با تركيب كردن رنگ قرمز و سبز و آبي نوري روي پرده ظاهر مي‌شود سفيدرنگ است.

 

تئوري رنگ‌ها

رنگ همانا نور است و نور همانا رنگ است.همانطور كه مي دانيد قطره هاي ريز باران وقتي نور خورشيد را از خود عبور مي‌دهند مثل ميليونها منشور شيشه‌اي عمل مي‌كنند و در مجموع، آن نور الوان-شش رنگ-را به وجودمي آورند كه اسمش رنگين كمان است.
حدود دويست سال پيش، نيوتن پديده رنگين كمان را در اتاق خانه اش ايجاد كرده است. براي اين منظور،او خود را دراتاق كاملاً تاريكي قرار داده كه تنها ازيك روزن بسيار كوچك نور به داخل آن عبور مي‌كرده است، آنگاه با قرار دادن يك منشور سه گوش در در برابر اين نور، موفق شده است نور سفيد را به رنگ‌هاي طيف تجزيه كند.

 

واقعيت رنگ واثر رنگي

واقعيت رنگ‌ها از طيف رنگ مايه ها، به صورت فيزيكي و شيميايي قابل تجزيه و تحليل و تعريف هستند.تعاريف آنها از طريق قياس و مقايسه و توجه به تضادهاي رنگي حاصل مي‌گردد.ارزش يك رنگ كرماتيك(رنگين) در برابر رنگ آكروماتيك(بيرنگ)معلوم مي‌شود.ادراك رنگ، واقعيتي است پسيكو فيزيك، از واقعيت پسيكوشيميك آن متمايز است.همين مسئله پسيكو فيزيك آن است كه آن را"اثر رنگ"مي ناميم.واقعيت رنگ واثرات آن در صورت وجود تركيبات موزون و هماهنگ، قابل روئيت است، درساير موارد حالتهاي متفاوت و جديدي به وجود مي‌آورند كه در اينجا كوشش مي‌شود با مثالهاي گوناگون حالات مختلف آن رابشناسيم.يك مربع سفيددر زمينه سياه بزرگتر از يك مربع سياه به همان اندازه در زمينه سفيد است.در نتيجه از مرزي كه براي آن تعيين شده پافراتر مي نهد وبيرون مي‌زند.درحالي كه سياه جمع مي‌شود و در خود فرومي رود.يك مربع خاكستري روشن در زمينه‌اي سفيد تيره به نظر مي‌رسد و همان خاكستري روشن در زمينه سياه روشن به نظر مي‌آيد.مربع زرد رنگ در زمينه سفيد، تيره تر از همان مربع زردي است كه در زمينه سياه قرارگرفته است.زرد در زمينه سفيد داراي اثري ملايم ونمودي گرم است، در حالي كه در زمينهٔ سياه، مربع زرد درخشندگي فوق العاده پيدا مي‌كند و نمودش سرداست و به طرف بيرون حركت مي‌كند.
مربع قرمز در زمينهٔ سفيد به تيرگي مي‌رود و درخشش آن كاهش مي‌يابد، در حالي كه قرمز در زمينهٔ سياه رنگ به گرمي متمايل مي ود و روشني بيشتر به خود مي‌گيرد.مربع آبي در زمينه سفيد داراي تيرگي و عمق است و زمينهٔ سفيد نيز، از زمينه سفيد مربع زرد، روشن تر است.

 

هماهنگي رنگها

هنگامي كه دربارهٔ هماهنگي رنگها صحبت مي‌شود، معمولاً قضاوت روي اثرو عملكرد متقابل دو يا تعداد بيشتري رنگ به عمل مي‌آيد.تجربيات و آزمايش‌هاي متفاوت در مورد مطابقت ذهني رنگها، نقطه نظرهاي متفاوتي دارند.اغلب درنظر مردم، رنگهاي هماهنگ آنهائي هستند كه از يك خانواده باشند ويا در عين تنوع،با جلوه يكساني خودنمايي كنند، ويا رنگهايي كه بدون كنتراست(تضاد)در مجاور هم قرار گيرند.به طور كلي عنوان هماهنگي(هارموني)يا عدم هماهنگي فقط در رابطه بااحساس انسان است، كه به صورت مطلوب بودن يانبودن وجذاب بودن يانبودن مطرح مي‌گردد.
تمام اينها عبارت از يك ارزيابي شخصي و بدون تكيه به ارزش‌هاي عيني ودقيق علمي است.هارموني، يعني تعادل وتوازن بين قدرتهاي رنگي.در اين باره مي‌توانيم يك آزمايش جالب در رابطه با عكس العمل فيزيولوژيكي دستگاه ديدمان انجام دهيم.مثلاً:اگر ما براي مدتي به يك مربع قرمز خيره شويم و سپس چشم را ببنديم، يك پس تصوير كه به صورت مربع سبزرنگ است درنظرمان ظاهر مي‌شود.(مي توان يك صحفه كاغذ سفيد راباسرعت روي مربع قرمز قرار دادتا مربع سبز در روي صفحهٔ سفيدظاهر شود).و بر عكس اگر به مربع سبز رنگ نگاه كنيم بعداز مدتي كه چشم بسته مي‌شود، مربع قرمزرنگ در چشم ظاهر مي‌گردد.اين آزمايش را مي‌توان بابسياري از رنگها انجام دادو در چشم انسان هميشه رنگها مكمل رنگ نخستين، ظاهر مي‌شوند.اين عكس العمل فيزيكي بدن نسبت به رنگ‌هاي جستجويي براي ايجاد تعادل وتوازن است واحساسي است كه تضادهاي پي در پي را به وجود مي‌آورد. ]2[اگر مدتي به يك مربع سفيد در روييك سطح سياه نگاه كنيم، بعد از مدتي كه چشم را برگردانيم، همان مربع سفيد در نظر مجسم مي‌شود.به همين ترتيب اگر به يك مربع سياه در سطح سفيد نگاهكنيم، و بعد چشم را برگردانيم،
مربع سياه به همان وضع در نظر ظاهر مي‌گردد.اين وضعيت موازنهٔ رنگ ها، به خودي خود در چشم بوجود مي‌آيد.امادر صورتي كه به يك مربع خاكستري متوسط كه در روي زمينهٔ خاكستري متوسط نگاه كنيم، ديگر آن حالت قبلي كه در چشم باقي‌ماند بوجود نمي‌آيد.اين آزمايش نشان مي‌دهدكه دستگاه بينايي به خاكستري معتدلي تمايل ونياز دارد.3تغييراتي كه در ساختمان بينايي به ترتيب فوق به وجود مي‌آيد، مربوط به حالات مختلف ذهني ودستگاه عصب بينايي است.هارموني رنگها، اعصاب مارا آرامش مي‌دهد، و اين حالت پسيكو فيزيكي است كه در مقابل رنگهاي متضاد مكمل قرار داردو معمولاً رنگ خاكستري نيزچنين آرامشي را در ذهن به وجود مي‌آورد، كه هم از تركيب سياه وسفيد به وجود مي‌آيد وهم از رنگ‌هاي مكمل؛ يعني رنگ‌هاي اصلي (زرد، قرمز، آبي).

 

مطابقت ذهني رنگها

در سال 1928ميلادي، به تدريس هارموني رنگ مشغول بودم.گفته شد كه در سطحي مدور، رنگها را به ذلخواه با اندازه‌هاي متفاوت تركيب كنند.هنوز تعاريف هماهنگي رنگها را تمامنكرده بودم كه مشاهده شد بعد از حدود بيست دقيقه، دانشجويان اظهار ناراحتي وبيقراري مي‌كنند، وابراز مي‌داشتند كه فرمولهاي هارموني شما، ناخوشايند ونامتعادلند.در جواب به آنان گفتم:بسيار خوب، حال هرچه را خود حس مي كنيد انجام دهيد.دانشجويان فوراً با آرامش و اشتياق مشغول به كار شدند.بعد از يك ساعت به آنان گفتم كه كارهايتان را روي ميز در كنار هم قرار دهيد.هردانشجويي مطابق با ذوق و ابتكارش، رنگ هارا در كنار هم قرار داده بود، و كارهايش باهم شباهت هايي داشت، اما با كار ديگران متفاوت بود.با تعجب ديدم كه دريافت هر يك ازدانشجويان با ديگري فرق داردو مفهومي خاص از هارموني را نشان مي‌دهد.با متابعت ار الهام سريعي كه گرفته بودم، يكي از كارها راانتخاب نموده و از دانشجويي سوال كردم:شما اين تركيب رنگ را به وجود آورده ايد؟، در چواب گفت:بلي.دومي را همين ترتيل انتخاب نمودم و سومي وچهارمي را نيز از بين كارها برگزيدم و به صاحبش نشان دادم.البته بايد يه اين نكته اشاره كنم، در تمامي مدتي كه دانشجويان مشغول كار بودند، من درآتليه حضور نداشتم و درنتيجه نمي‌دانستم كه هر يك از كارها را كدام يك انجام داده اند.سپس صفحهٔ كار هر يك را كه با قيافه اش مقايسه نمودم به رابطهٔ بسيار حساس تمايلات ذهني افراد به رنگ‌ها خاص، وتاثيرات ذهني انسان ومطابقت آن با رنگها پي بردم.در پايان كار اين جلسه چنين نتيجه گيري نمودم كه،"رنگهايي را كه هر كسي دسته بندي مي‌كند و به نظرش هماهنگ مي‌آيد، برداشتي انفرادي وتاثّر ذهني شخصي است و عبارت از رنگ‌هاي ذهني او است". همين تجربه را سالهاي بعد به معرض آزمايش قرار دادم.براي آنكه اين آزمايش بتواند موفق باشد بايد قبلاً هنرجويان نسبت به رنگ‌ها حساسيت كافي پيدا كرده باشد.در صورتي كه آنها نتواند خودرا با رنگها الفت داده وامكانات مختلف را دريابند و نحوهٔ رنگ آميزي را درك كنند نخواهند توانست به نتيجهٔ چشم گير و رضايت بخشي نائل گردد. ]2[
در شكل‌هاي 13-20شاهد تعدادي هنر جو وتركيبات رنگي كه آنها ايجاد كرده اند هستيم.در كل شكل‌ها مطابقت رنگ‌ها و روان آنها را مي بينيد.هنر جو با موهاي روشن و پوست صورتي وچشمان آبي
تركيب رنگي هنرجوي شكل شمارهي 13 كه از رنگهاي روشن و همچنين رنگ هايي كه در چهره اش به كار رفته استفاده كرده است.هنرجو با موهايي سياه وپوست تيره وچشمان قهوه ايتركيب رنگي ايحاد شده توسط هنرجو شكل 15-رنگهاي تيره مطابق با چهره اش به كار برده است و از رنگ مشكي بسيار استفاده كرده است.هنر جو با موهاي قرمز نارنجي و پوست روشن صورتي و چشمان آبي -از رنگ‌هاي قرمز و نارنجي كه در چهره اش بسيار به كار رفته است در تركيب خود زياد استفاده كرده است و فرم قلم زدن او نيز مطابق با مو هايش است.
هنر جو با موهاي مشكي وپوستي روشن و چشمان آبي-تركيب رنگي اين هنرجو شامل آبي وسفيد استو رنگ قرمز احتمالاً نشان دهنده روحيه و شخصيت وي مي‌باشد و اين تضاد شديد را توجيه مي‌كند.هنر جو با چهره افسرده كه در تركيب‌هاي رنگي خود نيز از رنگ قهوهاي بسيار استفاده كرده است.
نتايجبين تركيبات رنگي كه افراد به اراده و سليقه خود ايجاد مي كنند و ويژگي هاي شخصيتي و رنگهاي ذهني فرد ارتباط مستقيمي وجود دارد. انسانها علاقه بسياري به تركيبات رنگي چهره و ظاهر خود مي باشند و كه مي توان آن را خود دوستي ناميد. از سويي ديگر، رنگهايي وجود دارد كه نشان دهنده رنگهاي ذهني و شخصيتي فرد است و روحيه وي را نشان مي دهد.نتيجه گيري و جمع بنديدر پايان به اين نتيجه مير رسيم كه رنگ تاثير بسيار زيادي در زندگي، شخصيت و روحيه افراد دارد و توجه به رنگ هايي كه افراد ايجاد مي‌كنند ما را به روحيه آنها راهنمايي مي‌كند.در اين زمينه تست‌هاي رنگ بسياري است كه از نظر روانشناسي صورت مي‌گيرد كه به نظر تست تركيب رنگي نتيجهٔ دقيق تري را ايجاد مي‌كند.در كل آدمي به رنگ‌ها علاقه نشان مي‌دهد ور در محيط بي رنگ عكس العمل جالبي را نشان نمي‌دهدوبه طور كلي رنگها در تمام احوال و زمانها توجه انسان را جلب نموده ومي نمايد.انسان مي كوشد تا اسرار و رموز آن را بشناسد و در زندگي خود بكار ببردو منبع الهامات آن طبيعت است.منابع]:1[-دكتر ماكس لوشر،"روانشناسي رنگ ها"، ترجمه ويدا ابيدزاده، چاپ دوازدهم، ص.ص6-7-1367 ]:2[-خوزه پارامون،"تركيب رنگ "، ترجمه قاسم روبين، انتشارات بهار، ص.ص7-9 ]:3[-جوهانز ايتن،"كتاب رنگ"، ترجمه دكتر محمد حسين حليمي، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاداسلامي

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.